۱۳۸۶ خرداد ۱, سه‌شنبه

تخت گاه در آبشارها



ما قرار بود در تعطیلات نوروز یک تختگاه طراحی کنیم.یک تختگاه؟همه بهم نگاه میکردیم و می گفتی:چی؟این دیگه چیه؟استاد گفت بابا یه تختگاه میخوام(البته همین نبود فقط که!طراحی کانکس بود,20تا طراحی از نمای ساختمان بود,10 تا هم کار هندسه بود!)بعد استادا می گن ما که کاری نخواستیم!ما هم به شوخی میگفتیم استاد آموزش پرورش گفته غیر از پیک نوروزی کسی حق نداره تکلیف دیگه ای بده.خلاصه ما هم گیج و منگ از کلاس او مدیم بیرون و خوشحال از اینکه میریم خونه و ناراحت از اینکه واااای چقدر کار داریم و همه مون هم میدونستیم ما شب تحویل پروژه کار خواهیم کرد درست مثل همون عادت قدیمی که مشق هامون رو شبش می نوشتیم اگرچه از اول سال به خودمون قول میدادیم مشقامونو همون روز بنویسیم!حالا ما تازگیها پیشرفته شدیم هر تحویل پروژه قول میدیم که کارامونو انجام بدیم ولی کو مرد عمل؟
استاد گفته بود رفتین مسافرت از جایی که خوشتون اومد اونجا تختگاه بزنید.من یه چیزایی فکر کرده بودم ولی مطمین نبودم.توی راه هر جا خوشم میومد می گفتم اینجا تختگاه مو میزنم .رفتیمو رفتیم تا رسیدیم به شوشتر شهری که همه ش معماری بود,من واقعا از اون شهر از اولش لذت بردم تا آخرش.حتما برید ببینید.در شهر شوشتر ما با رییس سازمان جهانگردی شهر به طور اتفاقی آشنا شدیم ایشون معماری خوانده بودن وقتی با هم رفتیم مجموعه ی آبشارها و آسیابهای شوشتر رو دیدیم من عاشق اونجا شدم و خواستم که اونجا حتما یه تختگاه بزنم.از ایشون پرسیدم و ایشون هم من را با طرح هاشون مطمئنم کرد که درست فکر میکردم.خلاصه من یه تختگاه طراحی کردم و بردم سر کلاس استاد از مکانی که انتخاب کردم خیلی خوشش اومد ولی بهم گفت تختگاهت به اونجا نمیاد بعد یه کم توضیح داد تازه همه دوزاریا افتاد!کلاس پر دوزاری شد!شوخی کردم ,منم رفتم فکر کردم 3روز تمام!روز سوم که فرداش تحویل بود ساعت 5صبح تونستم همون که استاد میگه رو در بیارم فردا خسته رفتم کلاس ولی استاد خوشش اومد!هورااااااااااااااااا روز ارائه هم استاد از پرزانته هم تعریف کرد و ازم تشکر کرد هر چی هم بچه ها خواستن ضایع کنن منو استاد نذاشت.یکی از بچه ها از من ایراد گرفت که چرا شیت هان یه اندازه نیست استادم گفت راست میگه منم قبول کردم.ولی وقتی اون کارشو ارایه داد استاد هم قبل ازهمه وقتی حرفاش تموم شد گفت اول من بگم:چرا شیت هات یه اندازه نیست؟بعد رو کرد به من گفت:حالشو گرفتم خوبه؟
من عاشق رشته م شدم با همه ی سختیهام همینجا از مامان بابام تشکر میکنم به خاطر همه ی زحمتهاشون و از استادام هم ممنونم که همیشه با ما هستن و بهمون کمک میکنن
من فردا تحویل دارم به احتمال زیاد شب بیدارو ولی قول میدم دیگه کارامو زود انجام بدم که تا صبح بیدار
نمونم!
عکس هوایی از آبشارهای شوشتر